بدخواه. و بدنفس و بدفطرت و کسی که دارای غرض و کینه باشد. (ناظم الاطباء). این کلمه که معمولاً به معنی صاحب غرض استعمال می شود، در لغت عرب بدین معنی نیست و معانی دیگری دارد. (نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال دوم شمارۀ 1) : لیک مغرض چو بر غرض آشفت غرض کور را چه آری گفت. دهخدا (مجموعۀ اشعار ص 8). و رجوع به اغراض شود
بدخواه. و بدنفس و بدفطرت و کسی که دارای غرض و کینه باشد. (ناظم الاطباء). این کلمه که معمولاً به معنی صاحب غرض استعمال می شود، در لغت عرب بدین معنی نیست و معانی دیگری دارد. (نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال دوم شمارۀ 1) : لیک مغرض چو بر غرض آشفت غرض کور را چه آری گفت. دهخدا (مجموعۀ اشعار ص 8). و رجوع به اِغراض شود
در تازی بیزار کننده، پر کننده، به آرزو رسنده در فارسی: بد خواه کسی که غرضی شخصی دارد: (لیک مغرض چو بر غرض آشفت غرض کور را چه آری گفت ک) (دهخدا. مجموعه اشعار ص 8) توضیح در عربی به معنی بیزار کننده پر کننده (کوزه آب) ورسنده به حاجت خود آمده
در تازی بیزار کننده، پر کننده، به آرزو رسنده در فارسی: بد خواه کسی که غرضی شخصی دارد: (لیک مغرض چو بر غرض آشفت غرض کور را چه آری گفت ک) (دهخدا. مجموعه اشعار ص 8) توضیح در عربی به معنی بیزار کننده پر کننده (کوزه آب) ورسنده به حاجت خود آمده
نهالکاری نهالستان جای که در آن نهال کارند محل نشاندن درخت: (هرگز از منبت سیر وراسن سرو و یاسمن نروید و از مغرس خیزران خیری و ضمیران بر نیاید) (مرزبان نامه 1317 ص 169)، جمع مغارس
نهالکاری نهالستان جای که در آن نهال کارند محل نشاندن درخت: (هرگز از منبت سیر وراسن سرو و یاسمن نروید و از مغرس خیزران خیری و ضمیران بر نیاید) (مرزبان نامه 1317 ص 169)، جمع مغارس
ور غلاننده بر جنگ انگیزنده ور غلانیده بر جنگ انگیخته، دلگداخته، زمین خورده نیمه مرده از پا در آمده آنکه از عشق و اندوه گداخته باشد، مرد بر جای مانده که نتواند برخیزد، بر انگیخته شده ورغلانیده جمع محرضین. تحریک کننده ورغلاننده مشوق: بر هر مایه دار معنی... که رسیدم او را بر اتمام آن مرغب و محرض یافتم، جمع محرضین
ور غلاننده بر جنگ انگیزنده ور غلانیده بر جنگ انگیخته، دلگداخته، زمین خورده نیمه مرده از پا در آمده آنکه از عشق و اندوه گداخته باشد، مرد بر جای مانده که نتواند برخیزد، بر انگیخته شده ورغلانیده جمع محرضین. تحریک کننده ورغلاننده مشوق: بر هر مایه دار معنی... که رسیدم او را بر اتمام آن مرغب و محرض یافتم، جمع محرضین