جدول جو
جدول جو

معنی معذوریت - جستجوی لغت در جدول جو

معذوریت(کَ / کِ دَ)
معذور بودن. حالت کسی که عذر او پذیرفته است
لغت نامه دهخدا
معذوریت
بخشودگی، پوزش، معافیت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شغل یا وظیفه ای که از جانب شخص یا سازمانی بر عهدۀ شخص گذاشته می شود، فرمان بردای، فرمان بردار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معصومیت
تصویر معصومیت
معصوم بودن، کودکی، بی گناهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محذورات
تصویر محذورات
دشواری ها، مشکلات، گرفتاری ها، پیشامدهای ناگوار
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
معذور بودن. معذوریت:
گر مثالم دهد به معذوری
تا به خانه شوم به دستوری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
در تازی نیامده نا مویگی بی آلایشی معصوم بودن معصومی، مظلومی مظلومیت: به بچه سالی و معصومیت ظاهریش نگاه نکن خ
فرهنگ لغت هوشیار
جمع معذور، پوزیدگان پوزش روایان جمع معذور در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعایت این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقهوریت
تصویر مقهوریت
در تازی نیامده شکست یافتگی مقهوری
فرهنگ لغت هوشیار
حکم و فرمان و امر، رسالت و اطاعت حکم در تازی نیامده فرستاکی فرستش پروانکی گمارش مامور شدن، وظیفه ای که بعهده کسی محول شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متئوریت
تصویر متئوریت
فرانسوی شخانه سنگ آسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محذوره، ترسناک ها پرهیز شدگان جنگ ها جمع محذوره (محذور) : دور شده ها: پرهیز شده ها، موانع، مشقات گرفتاریها: یکدیگر را در مهالک و محذورات معین و یاور بودند
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده بخردانگی، با ادبی مدرک بعقل بودن، مودب بودن فرهیختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معصومیت
تصویر معصومیت
((مَ یَ))
معصوم بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معقولیت
تصویر معقولیت
((مَ یَّ))
مدرک به عقل بودن، مؤدب بودن، فرهیختگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محذورات
تصویر محذورات
((مَ))
جمع محذوره، دوری شده ها، مشکلات، گرفتاری ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مأموریت
تصویر مأموریت
((~. یَّ))
کاری که انجام آن از سوی مقامی واگذار و خواسته شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معروفیت
تصویر معروفیت
آوازه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ماموریت
تصویر ماموریت
گماردگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محذوریت
تصویر محذوریت
تنگنا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از معمولیت
تصویر معمولیت
Typicality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معلولیت
تصویر معلولیت
Handicap
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معقولیت
تصویر معقولیت
Plausibility, Reasonableness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ماموریت
تصویر ماموریت
Mission
دیکشنری فارسی به انگلیسی
معلولیت، ناتوانی
دیکشنری اردو به فارسی
ناتوانی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ماموریت
تصویر ماموریت
missão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معمولیت
تصویر معمولیت
tipicidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معلولیت
تصویر معلولیت
deficiência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معقولیت
تصویر معقولیت
plausibilidade, razoabilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ماموریت
تصویر ماموریت
Mission
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معمولیت
تصویر معمولیت
Typizität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معلولیت
تصویر معلولیت
Handicap
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معقولیت
تصویر معقولیت
Plausibilität, Vernunftmäßigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ماموریت
تصویر ماموریت
misja
دیکشنری فارسی به لهستانی