معنی معصومیت - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با معصومیت
معصومیت
- معصومیت
- در تازی نیامده نا مویگی بی آلایشی معصوم بودن معصومی، مظلومی مظلومیت: به بچه سالی و معصومیت ظاهریش نگاه نکن خ
فرهنگ لغت هوشیار
معصومیت
- معصومیت
- بیگناهی. (ناظم الاطباء). معصومی. معصوم بودن. و رجوع به معصوم شود، کودکی و طفولیت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
معصومین
- معصومین
- جمع معصوم، نا مویگان بیگناهان بی آلایشان جمع معصوم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
معلومیت
- معلومیت
- مأخوذ از تازی، چگونگی دانا بودن و اطلاع داشتن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
معصومی
- معصومی
- بیگناهی و عصمت. (ناظم الاطباء). معصوم بودن:
حجت معصومی مریم بس است
عیسی یک روزه گه امتحان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
معصومی
- معصومی
- از ایلهای کرمان و بلوچستان و مرکب از 30 خانوار است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 93)
لغت نامه دهخدا