- معاودت
- عود و رجعت و بازگشت، رجوع
معنی معاودت - جستجوی لغت در جدول جو
- معاودت ((مُ وَ دَ))
- رجعت، بازگشت
- معاودت
- بازگشتن، برگشتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دشمنی
با هم عهد کردن، پیمان بستن
به یکدیگر کمک کردن، یاری کردن
با هم ستیزه کردن، عناد کردن، دوری جستن
بازو به بازوی هم دادن، به یکدیگر کمک کردن
رفت و آمد داشتن با کسی دوستی و معاشرت داشتن جمع مراودات. توضیح در عربی بمعنی خواستن آمده و بمعنی است
عهد بستن با یکدیگر پیمان بستن، عهدبندی معاهده: هر آنچ بسمع جمع رسیده بود ببصر بصیرت مشاهده کردند و تشدید معاقدت ایمان و تجدید معاهدت برمبانی ایمان بجای آوردند
پشتی کردن، یاری کردن، اعانت
عهد کردن
یاری، دستگیری
چیزی را با چیز دیگر عوض کردن چیزی را گرفتن و شیئی دیگر را عوض آن دادن، تبدیل تعویض
معاوده و معاودت در فارسی: باز گشت، مرو سیدن خوی گرفتن، خواستن بازگشتن عود کردن، بازگشت عود
گردن کشی کردنخلاف کردن، ستیزه کردن با کسی ستیهیدن عناد ورزیدن، گردن کشی خلاف: ... از جهت الزام حجت و اقامت بینت برفق و مدارا دعوت فرمود و باظهار آیات مثال داد. تا معاندت و تمرد کفار ظاهر گشت، ستیزه
مواظب، ماهر در کار خود
خویگر، دلاور
بازگشت برگشتن عود کردن
برابری
کمک همیاری
رفت و آمد
با هم برابر بودن، برابری
تلاش در راه دین، کوشش کردن، در تصوف مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی، جنگ با کافران در راه اسلام، جهاد
با کسی هم عصر بودن، هم زمان بودن
یکدیگر را یاری دادن، معاونت کردن
با هم دشمنی کردن، دشمن یکدیگر شدن
با هم جفت و قرین شدن، زناشویی کردن
از جایی گذشتن، از گناه کسی در گذشتن
اشتغال به کاری داشتن، ممارست در کاری
بر یکدیگر جستن، با یکدیگر جست و خیز کردن
کشتی گرفتن باهم، درصدد فریب و خدعه برآمدن