جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با معاقدت

معاقدت

معاقدت
عهد بستن با یکدیگر پیمان بستن، عهدبندی معاهده: هر آنچ بسمع جمع رسیده بود ببصر بصیرت مشاهده کردند و تشدید معاقدت ایمان و تجدید معاهدت برمبانی ایمان بجای آوردند
فرهنگ لغت هوشیار

معاقدت

معاقدت
با کسی عهد بستن. با یکدیگر پیمان کردن. معاهده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هر آنچه به سمع جمع رسیده بوده، به بصر بصیرت مشاهده کردند و تشدید معاقدت ایمان و تجدید معاهدت بر مبانی ایمان بجای آوردند. (مرزبان نامه ص 180). و رجوع به معاقده شود
لغت نامه دهخدا

معاقبت

معاقبت
جزای کار بد را دادن، آزار و شکنجه کردن، عقاب دادن، پس از دیگری آمدن
معاقبت
فرهنگ فارسی عمید