جدول جو
جدول جو

معنی مطیخ - جستجوی لغت در جدول جو

مطیخ
(مُ طَیْ یَ)
تباه و ردی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). فاسد. (اقرب الموارد). و رجوع به مطیح شود، چیز قطران مالیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مطیب
تصویر مطیب
(پسرانه)
معطرکننده، خوشبوکننده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بطیخ
تصویر بطیخ
خربزه، هندوانه، کدو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطیب
تصویر مطیب
پاکیزه و خوش بوشده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطیر
تصویر مطیر
چادر دارای تصویر پرندگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطبخ
تصویر مطبخ
جای خوراک پختن، آشپزخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطیه
تصویر مطیه
هر چهارپایی که بر آن سوار شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطیر
تصویر مطیر
بارانی، باران دیده، باران خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مریخ
تصویر مریخ
سیّارۀ مرّیخ، چهارمین سیارۀ منظومۀ شمسی به نسبت دوری از خورشید، بخون، غضبان فلک، طرف دار پنجم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطیع
تصویر مطیع
اطاعت کننده، فرمان بردار، آنکه فرمان کسی را می پذیرد یا اجرا می کند
فرمان بر، فرمان پذیر، فرمان شنو، فرمان نیوش، سر به راه، سر بر خط، سر سپرده، نرم گردن، طاعت پیشه، طاعت ور، طایع، مطاوع، مطواع، عبید، منقاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطبخ
تصویر مطبخ
جای پختن، آشپزخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطیب
تصویر مطیب
خوشبو کننده
فرهنگ لغت هوشیار
بار اندار، بارنده، بارانی پرنده نگار: پارچه چادر جامه بارنده بارانی: بنانش ابر مطیر و سخاش مهر منیر بیانش سحر حلال و سخنش فصل خطاب. (عثمان مختاری) نوعی چادر که در آن تصویر صیور (پرندگان) باشد، نوعی پارچه برد (که ظاهرا بنقش طیور منقوش بود) : از انواع فواکه و الوان ریاحین زمین چون دیبای مشجر و هوا چون حله زیبای مطیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطیع
تصویر مطیع
اطاعت و فرمانبرداری کننده، فرمانبردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطین
تصویر مطین
گل اندود
فرهنگ لغت هوشیار
مطیه در فارسی: چارپا سواری حیوان سواری چون اسب و استر و اشتر: من بنده از فلان ناحیت میایم آواز نوبت جهانداری و آوازه مکارم و معالی توشنیدم بر مطیه شوق سوار شدم و زمام صبر از دست رفته اینجا تاختم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسیخ
تصویر مسیخ
چهره بر گشته، شتافرید، گول، گوشت بی مزه
فرهنگ لغت هوشیار
ستاره ای از زمین کوچکتر که بعد از زمین واقع شده و در برابر عطارد و نصف زهره روشنائی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطیخ
تصویر تطیخ
آلایش زشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطیخ
تصویر بطیخ
خربزه، هندوانه، کدو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطیب
تصویر مطیب
((مُ طَ یَّ))
معطر شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطیر
تصویر مطیر
((مُ طَ یَّ))
تر و تازه، نوعی پارچه کتانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطیر
تصویر مطیر
((مَ))
بارنده، بارانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطیع
تصویر مطیع
((مُ))
فرمان بردار، اطاعت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطیه
تصویر مطیه
((مَ یِّ))
حیوان سواری چون اسب و استر و اشتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطبخ
تصویر مطبخ
((مَ بَ))
آشپزخانه، جمع مطابخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مریخ
تصویر مریخ
((مِ رِّ))
بهرام، چهارمین سیاره از منظومه شمسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطیع
تصویر مطیع
فرمانبردار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مطبخ
تصویر مطبخ
آشپزخانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مریخ
تصویر مریخ
بهرام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مطیع
تصویر مطیع
Submissive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مطیع
تصویر مطیع
submisso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مطیع
تصویر مطیع
unterwürfig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مطیع
تصویر مطیع
uległy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مطیع
تصویر مطیع
покорный
دیکشنری فارسی به روسی