معنی مطیع - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مطیع
مطیع
- مطیع
- اطاعت کننده، فَرمان بُردار، آنکه فرمان کسی را می پذیرد یا اجرا می کند
فَرمان بَر، فَرمان پَذیر، فَرمان شِنو، فَرمان نیوش، سَر به راه، سَر بر خَط، سَر سِپرده، نَرم گَردن، طاعَت پیشه، طاعَت وَر، طایع، مُطاوِع، مِطواع، عَبید، مُنقاد
فرهنگ فارسی عمید