- مطارف
- مطرف ها، جامه های دوخته شده از خز، جمع واژۀ مطرف
معنی مطارف - جستجوی لغت در جدول جو
- مطارف
- جمع مطرف، خز دوختها خز دوزی شده ها جمع مطرف
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دانش ها
مشرف ها، جاهای بلند، جمع واژۀ مشرف
علوم، دانش ها، اشخاص معروف، اهل علم و فضل
مصرف ها، صرف و خرج کردن ها، جاهای صرف و خرج کردن، محل های خرج، جمع واژۀ مصرف
مطرح ها، طرح شده ها، مورد بحث قرار گرفته ها، محل های طرح کردن، محل های انداختن، جاهای افکندن، جمع واژۀ مطرح
بی بخت و روزی
بی بخت و روزی
جمع مشرف و مشرفه
جمع مصرف، محل صرف کردن
جمع مطرق مطرقه، کوبن ها چکش ها پتک ها پکوک ها جمع مطرق و مطرقه
جمع مطرح، غالی ها بوب ها جمع مطرح
جمع مطرب، تنگراه ها شاخراه ها
دانشها، علوم
جامۀ دوخته شده از خز
مال نو، مالی که تازه به دست آمده
جای طواف کردن، محل گردش و دور زدن
آغاز و اول چیزی
اسبی که سر و دم او سیاه یا سفید باشد
اسبی که سر و دم او سیاه یا سفید باشد
مال نو، مال تازه
خز دوز، چادر خز داراک نو (مال نو)، گزافگر گزافکار دراز کار (زیاده روی کننده) چادر خز، آغاز: هر چیز لشکر کش پوشیده جامه پوشیده بدین مانک در تازی نیامده جامه و ردایی که از خز دوخته باشند، چادر خز چهارگوشه نگارین: جلال و مطرف و مهد عماری بگونه چون بنفشه جویباری. (و یس و رامین)، جمع مطارف. مال نو. آغاز هر چیز اول هر چیزی، اسبی که سر و دمش سیاه یا سفید باشد مخالف اعضای دیگر و ی. آنکه بر اطراف لشکرزند و جنگ کند
جای طواف کردن، جای گرداگرد گشتن
پرواز، فرودگاه، چاه فراخدهان پریدن، پرش پرواز: تا اگر مرغ روحم قصد مطار سدره کند قفص کالبدهم در دولت خانه مرو بماند، محل پریدن، توضیح امروزه در عربی بمعنی فرودگاه هواپیمااستعمال شود: مطار بغداد، چاه فراخ دهانه
پرواز، جای پرواز