جدول جو
جدول جو

معنی مصمد - جستجوی لغت در جدول جو

مصمد
(مُ مَ)
سخت و درست. (ناظم الاطباء). رست از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). چیزی که کاواک نباشد و میان خالی نبود. (ناظم الاطباء). رست. خلاف کاواک. مصمت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
مصمد
(مُ صَمْ مَ)
مقصود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، هر چیز رست و سخت. (ناظم الاطباء). چیزی سخت و رست است که در آن ضعف نباشد. (منتهی الارب) (آنندراج). سنگ سخت. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محمد
تصویر محمد
(پسرانه)
نام پیامبر (ص)، ستوده شده، بسیار تحسین شده، نام سوره ای در قرآن کریم، به صورت پسوند و پیشوندهمراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند محمدامین، محمد علی، محمدحسین و علی محمد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مصمت
تصویر مصمت
بی صدا، صامت، همخوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصمت
تصویر مصمت
آنچه میانش پر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرمد
تصویر مرمد
کسی که چشمش درد می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
آنکه تصمیم به کاری گرفته است و دارای عزم و اراده می باشد، ثابت و استوار، شمشیر درگذرنده از استخوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصعد
تصویر مصعد
مایعی که آن را بجوشانند تا مقداری از آن تبخیر شود و طعم یا رنگش تغییر کند، تبخیر شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصعد
تصویر مصعد
محل صعود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محمد
تصویر محمد
چهل و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۳۸ آیه، الذین کفروا، قتال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصید
تصویر مصید
تله دام شست شکار ابزار آلت صید جانوران دام، جمع مصائد (مصاید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معمد
تصویر معمد
تراز یاب
فرهنگ لغت هوشیار
درد مند چشم چشم دردناک مقابل نامردمد: مادح خورشید مداح خود است که دو چشمم روشن و نامرمد است (مثنوی)، کسی که بدرد چشم مبتلاست
فرهنگ لغت هوشیار
فرا یازگاه فرا یاز بالا رو (آسانسور) محل برآمدن محل صعود، جمع مصاعد. برجای بلند برآمده، تبخیر شده: نور گل اندر گلابدان نرسیده قطره بر او چیست چون گلاب مصعد. (منوچهری)، پاک شده خالص گشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصمت
تصویر مصمت
خاموش و ساکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
تصمیم گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
نیکخو، ستوده، کسی که صفات نیکو دارد و نام پیغمبر بزرگ اسلام (ص) میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجمد
تصویر مجمد
چیزی رقیق که از سردی بسته شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصعد
تصویر مصعد
((مَ عَ))
محل صعود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصعد
تصویر مصعد
((مُ صْ عَ))
بر جای بلند برآمده، تبخیر شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرمد
تصویر مرمد
((مُ مَ))
کسی که چشم درد دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصمت
تصویر مصمت
((مُ مَ))
چیزی که داخلش پر باشد، زخمی که از اندرون پر شده و دو لب آن به هم آمده باشد، دربسته، دیوار بی درز، اسبی که رنگ های پوستش با هم مخلوط نباشد، جامد از ابریشم خالص و کمرنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصمت
تصویر مصمت
((مُ مِ))
خاموش، ساکت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
((مُ صَ مَّ))
با عزم و اراده، آن که تصمیم به کاری گرفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصید
تصویر مصید
((مِ یَ))
آلت صید جانوران، دام، جمع مصائد (مصاید)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محمد
تصویر محمد
((مُ حَ مَّ))
ستوده شده، ستایش شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
Determined, Adamant, Resolute
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
inflexible, déterminé, résolu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
inflexível, determinado, resoluto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
unnachgiebig, entschlossen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
nieugięty, zdecydowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
непреклонный , решительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
непохитний , рішучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
onwrikbaar, vastberaden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مصمم
تصویر مصمم
firme, determinado, resuelto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی