چیزی که داخلش پر باشد، زخمی که از اندرون پر شده و دو لب آن به هم آمده باشد، دربسته، دیوار بی درز، اسبی که رنگ های پوستش با هم مخلوط نباشد، جامد از ابریشم خالص و کمرنگ
مرد بیمار خاموش. (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح عروض) شعری یا بیتی را گویند که در عروض آن (یعنی در جزء اخیر مصراع اول آن) قافیه نباشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
الف مصمت، هزار کامل و تمام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مُصْمَت. (منتهی الارب). رجوع به مصمت شود، خاموش. (ناظم الاطباء). ساکت، خاموش کرده شده. (غیاث) (آنندراج)