جدول جو
جدول جو

معنی مصقله - جستجوی لغت در جدول جو

مصقله
ابزاری که با آن زنگ چیزی را بگیرند و آن را جلا دهند، مصقل
تصویری از مصقله
تصویر مصقله
فرهنگ فارسی عمید
مصقله
سوهان بزداغ ابزاری باشد که بدان بزدایند آلتی است که بوسیله آن چیزی را صیقل و جلا دهند آلت زدودن
فرهنگ لغت هوشیار
مصقله
((مِ قَ لِ))
ابزاری برای صیقل دادن و زدودن زنگ، جمع مصاقل
تصویری از مصقله
تصویر مصقله
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبقله
تصویر مبقله
تره زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصیله
تصویر مصیله
آش کشک دوغ با ترفینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصیقله
تصویر مصیقله
سوهان سمباده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معقله
تصویر معقله
تاوان، خونبها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقله
تصویر منقله
بر گرفته از منقل: انگشتدان زغالدان کلک جای زغال انگشت دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقله
تصویر منقله
((مَ قَ لَ یا لِ))
جای زغال، انگشت دان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقله
تصویر مقله
درون چشم، سفیدی و سیاهی چشم، تمام چشم، میانۀ چیزی
فرهنگ فارسی عمید
سوهان بزداغ ابزاری باشد که بدان بزدایند خطیب بلیغ، آلتی است زرگران را که بدان فلزات را صیقل دهند: ... در مجالس متعدد بمصقل مواعظ ونصایح زنگ کربت وملال از مرآت ضمیر منیر می زدودند، آلتی است فلزی قصابان را که بوسیله آن کارد قصابی را تیز کنند
فرهنگ لغت هوشیار
مقله در فارسی تخم چشم کره چشم را گویند که قسمت اصلی عضو حس باصره است. کره چشم در حقیقت بشکل کره کامل نیست بلکه قسمت قدامی آن برجسته تر از سایر نقاطش میباشد. کره مذکور در قسمت قدامی کاسه چشم قرار دارد و کمی نیز از آن تجاوز میکند برین معنی که قسمت قدامی کره چشم نسبت به لبه های خارجی و تحتانی و داخلی کاسه چشم جلوتر قرار دارد ولی از لبه فوقانی کاسه چشم تجاوز نمیکند تخم چشم، سیاهی و سفیدی چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقله
تصویر مقله
((مُ لِ))
سیاهی چشم، جمع مقل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصقل
تصویر مصقل
خطیب بلیغ
فرهنگ فارسی عمید
پاک کردن زدودن پاک کردن زدودن: جان دوم را که ندانند خلق مصقله ای کرد و بجانان سپرد. (رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار