جمع واژۀ مصراع، به معنی لنگۀ در. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف)، جمع واژۀ مصراع به معنی نیم بیت: گفتند (شعر را) متساوی تا فرق باشد میان بیتی تمام و میان مصاریع مختلف هر یک بر وزن دیگر. (المعجم ص 147). و رجوع به مصراع شود
جَمعِ واژۀ مصراع، به معنی لنگۀ در. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف)، جَمعِ واژۀ مصراع به معنی نیم بیت: گفتند (شعر را) متساوی تا فرق باشد میان بیتی تمام و میان مصاریع مختلف هر یک بر وزن دیگر. (المعجم ص 147). و رجوع به مصراع شود
جمع واژۀ مصرع. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جای افکندن ها و کشتی جای ها. (از منتهی الارب). کشتی گاهها. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مصرع شود
جَمعِ واژۀ مَصْرَع. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جای افکندن ها و کُشتی جای ها. (از منتهی الارب). کُشتی گاهها. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مَصْرَع شود
کشتی گیرنده. (آنندراج). کشتی گیر. (ناظم الاطباء) : سلطان ملکشاه... که پادشاه بود همت او بر کشتی گرفتن و مشت زدن و تربیت بطالان و مصارعان و زورآزمایان مقصور. (المضاف الی بدایع الازمان ص 29)
کشتی گیرنده. (آنندراج). کشتی گیر. (ناظم الاطباء) : سلطان ملکشاه... که پادشاه بود همت او بر کشتی گرفتن و مشت زدن و تربیت بطالان و مصارعان و زورآزمایان مقصور. (المضاف الی بدایع الازمان ص 29)
مصارفه در فارسی: ور تنیدن (مبادله کردن)، سر باژ سر باج مبادله کردن، عوارضی که بمقتضای حال مودیان مالیات برای جبران کسردر آمدهای مالیاتی از آنان وصول میشد
مصارفه در فارسی: ور تنیدن (مبادله کردن)، سر باژ سر باج مبادله کردن، عوارضی که بمقتضای حال مودیان مالیات برای جبران کسردر آمدهای مالیاتی از آنان وصول میشد
جمع مخراق، فوته های پیچیده، کار بران سر انجام دهندگان، جوانمردان، دهشمندان، نیک بالایان، گاوان جمع مخراق. سخاوتمندان اشخاص سخی جوانمردان، مردان نیکو اندام، اشخاص کاربر، آنچه کودکان با آن بازی کنند، گاوان دشتی
جمع مخراق، فوته های پیچیده، کار بران سر انجام دهندگان، جوانمردان، دهشمندان، نیک بالایان، گاوان جمع مخراق. سخاوتمندان اشخاص سخی جوانمردان، مردان نیکو اندام، اشخاص کاربر، آنچه کودکان با آن بازی کنند، گاوان دشتی