جدول جو
جدول جو

معنی مصاریع

مصاریع
مصراع ها، نیمه های از ابیات شعر، لنگه های در، جمع واژۀ مصراع
تصویری از مصاریع
تصویر مصاریع
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مصاریع

مصاریع

مصاریع
جمع مصراع، لنگه ها بندها جمع مصراع: (در تعریف شعر) گفتند متساوی تا فرق باشد میان بیتی تمام و میان مصاریع مختلف هر یک بروزن دیگر
مصاریع
فرهنگ لغت هوشیار

مصاریع

مصاریع
جَمعِ واژۀ مصراع، به معنی لنگۀ در. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف)، جَمعِ واژۀ مصراع به معنی نیم بیت: گفتند (شعر را) متساوی تا فرق باشد میان بیتی تمام و میان مصاریع مختلف هر یک بر وزن دیگر. (المعجم ص 147). و رجوع به مصراع شود
لغت نامه دهخدا

مزاریع

مزاریع
جَمعِ واژۀ مزروع، به معنی کشت و کشته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مساریع

مساریع
جَمعِ واژۀ مِسراع. (اقرب الموارد). رجوع به مسراع شود
لغت نامه دهخدا

مجاریع

مجاریع
جَمعِ واژۀ مُجْرِع، ناقۀ اندک شیر. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

مصارین

مصارین
جَمعِ واژۀ مصران. جج ِ مصیر. (بحر الجواهر) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، جَمعِ واژۀ مصیر، به معنی روده. (آنندراج). رجوع به مصران و مصیر شود
لغت نامه دهخدا

مصاریف

مصاریف
جَمعِ واژۀ مصروف. (ناظم الاطباء). رجوع به مصروف شود
لغت نامه دهخدا