طاقی فراخ که درآن چراغ نهند و قندیل گذارند. (از غیاث) (از آنندراج). مأخوذ از مشکوه تازی و بمعنی آن. (ناظم الاطباء). مشکاه. آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند... رسم الخط صحیح این کلمه در عربی مشکاه و رسم الخط قرآنی مشکوه است ولی نویسندگان ایرانی آن را مانند حیات و زکات، ’مشکات’ نویسند. و رجوع به مشکاه و مشکوه شود
طاقی فراخ که درآن چراغ نهند و قندیل گذارند. (از غیاث) (از آنندراج). مأخوذ از مشکوه تازی و بمعنی آن. (ناظم الاطباء). مشکاه. آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند... رسم الخط صحیح این کلمه در عربی مشکاه و رسم الخط قرآنی مشکوه است ولی نویسندگان ایرانی آن را مانند حیات و زکات، ’مشکات’ نویسند. و رجوع به مشکاه و مشکوه شود
آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند جایی که در آن چراغ نهند. توضیح رسم الخط صحیح آن در عربی مشکاه و در رسم الخط قرآنی مشکوه است ولی بشیوه نویسندگان ایرانی در فارسی مشکات درست تر است
آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند جایی که در آن چراغ نهند. توضیح رسم الخط صحیح آن در عربی مشکاه و در رسم الخط قرآنی مشکوه است ولی بشیوه نویسندگان ایرانی در فارسی مشکات درست تر است
ملکه، فرشته، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، طایر قدس، امشاسپند، فریشته، طایر فلک، امهراسپند، فروهنده
مَلَکه، فِرِشتِه، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، طایِرِ قُدس، اَمشاسپَند، فِریشتِه، طایِرِ فَلَک، اَمَهراَسپَند، فُروهَندِه
سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هر سوراخ غیرنافذ. و در سورۀنور: مثل نوره... یعنی سوراخی است که در آن چراغ است و گفته اند مشکاه لوله ای است در میان قندیل و مصباح فتیلۀ مشتعل است. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). روزن که گذاره ندارد در دیوار. (ترجمان القرآن). سوراخ ناگذاره که چراغ در وی نهند. (ناظم الاطباء)
سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هر سوراخ غیرنافذ. و در سورۀنور: مثل نوره... یعنی سوراخی است که در آن چراغ است و گفته اند مشکاه لوله ای است در میان قندیل و مصباح فتیلۀ مشتعل است. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). روزن که گذاره ندارد در دیوار. (ترجمان القرآن). سوراخ ناگذاره که چراغ در وی نهند. (ناظم الاطباء)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کاشان است که 1050 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). از طسوج قاسان. (تاریخ قم ص 114). از دیه های قاسان. (تاریخ قم ص 138)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کاشان است که 1050 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). از طسوج قاسان. (تاریخ قم ص 114). از دیه های قاسان. (تاریخ قم ص 138)
چیزهای دشوار و سخت و پیچدار و مغلق. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مشکل: در مشکلات محمودی و مسعودی و مودودی (ره) رجوع با وی میکنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 286). وگر بپرسی از این مشکلات مر ما را به پیش حملۀ تو پای سخت بفشاریم. ناصرخسرو. هر کجا تابم ز مشکاتت دمی حل شد آنجا مشکلات عالمی. مولوی. دیدار تو حل مشکلات است صبر از تو خلاف ممکنات است. سعدی. مشکلات دهر را فکر حکیم آسان نکرد خیز تا ما مشکلات دهر را آسان کنیم. ؟ (از یادداشت مؤلف)
چیزهای دشوار و سخت و پیچدار و مغلق. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ مشکل: در مشکلات محمودی و مسعودی و مودودی (ره) رجوع با وی میکنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 286). وگر بپرسی از این مشکلات مر ما را به پیش حملۀ تو پای سخت بفشاریم. ناصرخسرو. هر کجا تابم ز مشکاتت دمی حل شد آنجا مشکلات عالمی. مولوی. دیدار تو حل مشکلات است صبر از تو خلاف ممکنات است. سعدی. مشکلات دهر را فکر حکیم آسان نکرد خیز تا ما مشکلات دهر را آسان کنیم. ؟ (از یادداشت مؤلف)
جمع واژۀ ملکه، که قوت حصول هر شی ٔ است در طبیعت. (غیاث). مأخوذ از تازی، ملکه هاو خصلتها. (ناظم الاطباء). کیفیات راسخۀ نفسانی که از انواع مقولۀ کیف اند. (فرهنگ علوم عقلی سجادی). - ملکات ردیه، خصلتهای بد. (ناظم الاطباء). - ملکات ردیۀ هشت گانه، حسد و بغض و بخل و حرص و کذب و غضب و کبر و بی حیائی. (غیاث) (آنندراج). - ملکات فاضله، خصلتهای خوب. (غیاث) (آنندراج). خصلتهای نیک. (ناظم الاطباء). - ملکات فاضلۀ چهارگانه، حکمت و شجاعت و عفت و عدالت. (غیاث) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ ملکه، که قوت حصول هر شی ٔ است در طبیعت. (غیاث). مأخوذ از تازی، ملکه هاو خصلتها. (ناظم الاطباء). کیفیات راسخۀ نفسانی که از انواع مقولۀ کیف اند. (فرهنگ علوم عقلی سجادی). - ملکات ردیه، خصلتهای بد. (ناظم الاطباء). - ملکات ردیۀ هشت گانه، حسد و بغض و بخل و حرص و کذب و غضب و کبر و بی حیائی. (غیاث) (آنندراج). - ملکات فاضله، خصلتهای خوب. (غیاث) (آنندراج). خصلتهای نیک. (ناظم الاطباء). - ملکات فاضلۀ چهارگانه، حکمت و شجاعت و عفت و عدالت. (غیاث) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
جمع مشکله، ویتنگان دشواری ها جمع مشکله (مشکل) : و چو بنیاد این کتاب بر گشایش مشکلات دینی و معضلات فلسفی بود نام نهادم مر این کتاب را جامع الحکمتین. چیزهای دشوار و سخت و پیچدار و مغلق
جمع مشکله، ویتنگان دشواری ها جمع مشکله (مشکل) : و چو بنیاد این کتاب بر گشایش مشکلات دینی و معضلات فلسفی بود نام نهادم مر این کتاب را جامع الحکمتین. چیزهای دشوار و سخت و پیچدار و مغلق