جدول جو
جدول جو

معنی ملکات

ملکات
(مَ لَ)
جمع واژۀ ملکه، که قوت حصول هر شی ٔ است در طبیعت. (غیاث). مأخوذ از تازی، ملکه هاو خصلتها. (ناظم الاطباء). کیفیات راسخۀ نفسانی که از انواع مقولۀ کیف اند. (فرهنگ علوم عقلی سجادی).
- ملکات ردیه، خصلتهای بد. (ناظم الاطباء).
- ملکات ردیۀ هشت گانه، حسد و بغض و بخل و حرص و کذب و غضب و کبر و بی حیائی. (غیاث) (آنندراج).
- ملکات فاضله، خصلتهای خوب. (غیاث) (آنندراج). خصلتهای نیک. (ناظم الاطباء).
- ملکات فاضلۀ چهارگانه، حکمت و شجاعت و عفت و عدالت. (غیاث) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا