- مشاکل
- مانند، مشابه، هم شکل
در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن مفاعیلن مفاعیلن
معنی مشاکل - جستجوی لغت در جدول جو
- مشاکل
- مشکل ها، مشکلات، جمع واژۀ مشکل
- مشاکل
- همشکل، مشابه، مانند جمع مشکل
- مشاکل ((مَ کِ))
- جمع مشکل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در بدیع تبدیل کلمه به واسطۀ مجاورت لفظی یا تقدیری، برای مثال دنیا که در او مرد خدا گل نسرشته ست / نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم؟ (سعدی۲ - ۵۲۱) . که در آخر مصراع دوم به جای دل دادن، دل بسرشتن آورده مانند و مشابه شدن، با یکدیگر موافقت کردن
مشاکله و مشاکلت در فارسی: مانایی همچهرگی مشابه شدن مانندگردیدن، موافقت کردن باهم، مشابهت مانندگی: و مشاکلت تام در حرکات و حروف که در اجزاء لفظ باشد باعتباری دیگر مشاکلت ناقص بود در الفاظ، موافقت، اتحاد در شکل تشاکل (کشاف اصطلاحات)، از محسنات معنوی است و آن عبارتست از ذکر شی بلفظی غیر از لفظ مقرر برای آن بسبب مجاورت آن لفظ تحقیقا یا تقدیرا یعنی شی مذکور در جوار این غیر واقع شود محققا یا مقدرالله (مثال) : کند گر بر تو ظلم از کین بد اندیش تو هم آن ظلم کن بروی میندیش. (کشاف اصطلاحات) (ظلم در مصراع دوم بمعنی جزا و پاداش عمل بد است که بمناسبت جوار باظلم اول بدین لفظ تعبیر شده)
مشابه شدن مانندگردیدن، موافقت کردن باهم، مشابهت مانندگی: و مشاکلت تام در حرکات و حروف که در اجزاء لفظ باشد باعتباری دیگر مشاکلت ناقص بود در الفاظ، موافقت، اتحاد در شکل تشاکل (کشاف اصطلاحات)، از محسنات معنوی است و آن عبارتست از ذکر شی بلفظی غیر از لفظ مقرر برای آن بسبب مجاورت آن لفظ تحقیقا یا تقدیرا یعنی شی مذکور در جوار این غیر واقع شود محققا یا مقدرالله (مثال) : کند گر بر تو ظلم از کین بد اندیش تو هم آن ظلم کن بروی میندیش. (کشاف اصطلاحات) (ظلم در مصراع دوم بمعنی جزا و پاداش عمل بد است که بمناسبت جوار باظلم اول بدین لفظ تعبیر شده)
همشکل شدن
هم شکل شدن مانند هم شدن
مشعل ها، چراغدان ها، جمع واژۀ مشعل
همانند، مانند هم، مثل یکدیگر، شبیه، نظیر
مشغله ها، کارها، کسب ها، پیشه ها، چیزهایی که شخص را مشغول کند، جمع واژۀ مشغله
همریخت همچهر موافقت کننده، چیزی که مانند و موافق چیزی دیگر باشد
کار وبار و مشغله و شغلها
جمع مشعل مشعله، شماله ها چراغواره ها خوله ها جمع مشعل و مشعله: ایزد - سبحانه و تعالی - صدهزار قنادیل رحمت و رضوان و مشاعل بشری و غفران بروان پاک او برساناد خ
هم کاسه، هم غذا
پیچیده، دشوار، دشواری، چالش
همانندی
امر یا موقعیت سخت و دشوار، پوشیده، درهم
چیزی که به شکل و صورتی درآمده باشد، دارای شکل
طعام و خوردنی فرانسوی دو کانه، جمع ماکل، خورش ها خوراک ها خوردنی ها خورش خوردنی خوراک اشکال بلورینی که در ساختمان کانیها از اجتماع دو یا چند بلور حاصل شود و یا دونیم بلور در یک کانی بمنظور پیدا کردن عناصر تقارنی بیشتری نسبت بهم تغییر وضع دهند و شکلی حاصل کنند که جزبلور اصلی است. در این حالت آنرا ماکل آن کانی نامند. ماکل ها بر دوقسمند: یکی ماکل ساده که عبارت از ماکل بهم چسبیده است یعنی دو فرد بلور و یادو نیم فرد بلور در یک سطح صاف بهم ملصق میشوند که این سطح التصاق سطح تقارن ماکل نیز خواهد بود و دیگر ماکل درهم یا ماکل تداخلی است که محل التصاق دو فرد یا دو نیم فرد بلور یک سطح صاف نیست و این دو قسمت درهم داخل شده اند و بنابراین سطح التصاق سطح تقارن نخواهد بود و در این وضع سطح تقارن دیگری پیدا میکنند، جمع ماکل خوردنیها خوراکها: زاهد کسی باشد که او را به آنچه تعلق بدنیادارد مانند ماکل و مشارب... رغبت نبود. خوردنی خوراکی جمع ماکل
دشوارو سخت و زحمتدار و در هم و پیچدار
خوردنی، خوراکی
Problem, Problematic
problema, problemático
Problem, problematisch
problem, problematyczny
проблема , проблемный
проблема , проблемний