- مستطاب
- پاک و پاکیزه، عنوان محترمانه در خطاب به شخص، خوشایند، شایسته مثلاً کتاب مستطاب
معنی مستطاب - جستجوی لغت در جدول جو
- مستطاب
- خوش و نیکو و پسندیده و شایسته
- مستطاب ((مُ تَ))
- خوش و نیکو، پسندیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برآورده شده، اجابت شده، به اجابت رسیده، قبول شده
امری که در استطاعت و توانایی کسی باشد، فرمان بردار، مطیع
قبول کرده شده، پذیرفته، مقبول، انجام یافته، برآورده، درگیر شده، روا
پاکیزه شونده پاک گردنده، پاک منزه
چیزی که بدست آید و در ید قدرت شخص باشد
درمانپرس پزشکجوی
هیمه بندی هیزم شکنی
ربودن به بر یک زدن
شادی جستن
درمان پرسیدن، پزشک خواستن
پاکی جستن، پاکیزه دانستن پاکیزگی خواستن پاکی جستن، پاک یافتن پاکیزه دانستن
پاکی جستن، پاکیزه دانستن پاکیزگی خواستن پاکی جستن، پاک یافتن پاکیزه دانستن
پسندیدگی، پسندیده داشتن، روا دانستن، دل به دست آوردن
بدست آورنده
آبخانه، دستشویی، دست به آب
پاک کردن، تطهیر کردن
ذلیل، پست و زبون، خوار
گوارا، مطبوع و خوشایند
اجابت کننده، قبول کننده
دوام یافته، پایدار، دائم
موجب، سبب، دنباله رو، پیرو
تازه، نو، شگفت، طرفه، عجیب
مستلزم، ایجاب کننده، سزاوار
کسی که از او استعانت می کنند
غریب شمرده، عجیب وغریب، بیگانه
جلب کننده به سوی خود، کشاننده
طرب خواستن، شادمانی خواستن، شاد شدن
توانگر، کسی که استطاعت و توانایی دارد
استفاده شده، برگرفته، به دست آمده، حاصل شده