- مستضعفین
- ناتوانان
معنی مستضعفین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متضعف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مستانف، پژوهشخواهان از سر گیرندگان جمع مستانف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده را نکنند)
شنوندگان
جمع مستخف درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مستعد، آتاوان اروندان آمادگان جمع مستعدء درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
مونث مستضعف
جمع مستمع، نیوشایان شنودگان جمع مستمع درحالت نصبی وجری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرودست، تهیدست، ستمدیده، بینوا
کم درآمد، محتاج، فقیر، درمانده، ناتوان
کسی که از کسی یاری بخواهد، یاری خواهنده
کسی که از کار و خدمتی کناره گیری کند، استعفا کننده
یاری خواهنده استعانت کننده یاری خواهنده: ای همه هستی که هست از کف تو مستعار نیست نیازی که نیست بر در تو مستعین. (خاقانی)
استعفا کننده
ضعیف شمرده شده، ناتوان یافته شده