نعت فاعلی از استذکار. کسی که یاد می کند و آنکه در خاطر می آورد. (ناظم الاطباء). بیاد آورنده. (اقرب الموارد) ، یادگیرنده. (منتهی الارب). مطالعه کننده و حفظکننده، آنکه نخی به انگشت خود بندد تا چیزی را بخاطر آورد. (اقرب الموارد). رجوع به استذکار شود
نعت فاعلی از استذکار. کسی که یاد می کند و آنکه در خاطر می آورد. (ناظم الاطباء). بیاد آورنده. (اقرب الموارد) ، یادگیرنده. (منتهی الارب). مطالعه کننده و حفظکننده، آنکه نخی به انگشت خود بندد تا چیزی را بخاطر آورد. (اقرب الموارد). رجوع به استذکار شود
خشکا ماری (خشک آمار استسقا)، آبخواه کسی که آب برای نوشیدن طلبد آب خواه، کسی که بمرض استسقاء مبتلی است: گفت من مستسقیم آبم کشد گرچه میدانم که این آبم کشد. (مثنوی)
خشکا ماری (خشک آمار استسقا)، آبخواه کسی که آب برای نوشیدن طلبد آب خواه، کسی که بمرض استسقاء مبتلی است: گفت من مستسقیم آبم کشد گرچه میدانم که این آبم کشد. (مثنوی)