- مساهمت
- هم بهره شدن با کسی، انبازی در بهره و نصیب
معنی مساهمت - جستجوی لغت در جدول جو
- مساهمت
- مشارکت، شریک، شرکت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با نرمی و آسانی رفتار کردن
شب را با هم بیدار بودن، شب زنده داری
آشتی کردن، بی گزندی، خوش رفتاری، صلح طلبی
مساهمه و مساهمت در فارسی: بونداری هنبازی
بنرمی وآسانی رفتارکردن سهل انگاری کردن، سهل انگاری آسان گیری
شب را بیدار بودن
بها کردن متاع
سازگاری، با هم صلح کردن وآشتی نمودن
بهای کالایی را پرسیدن و در قیمت آن با هم گفتگو کردن، چانه زدن
هم سهم، هم بهره، شریک
بوندار (سهام دار)، هنباز انباز شونده شریک سهیم: این صنعت را از آن جهت تسهیم خواندند که شاعر دیگری را در دانستن بعضی از آنچ نظم خواهد کرد مساهم و مشارک گردانیده است، تیر قرعه زننده بادیگری
چوب پهن و کلفتی که در زیر دو قاعده در نصب کنند، چوب جلو هودج. مقابل شونده روبرو شونده
Contributor
contribuidor
Beitragszahler
współpracownik
вкладчик
співробітник
bijdrager
contribuidor
contributeur
collaboratore
योगदानकर्ता
অবদানকারী
kontributor
katkı sağlayan kişi