جدول جو
جدول جو

معنی مساهمت - جستجوی لغت در جدول جو

مساهمت
هم بهره شدن با کسی، انبازی در بهره و نصیب
تصویری از مساهمت
تصویر مساهمت
فرهنگ فارسی عمید
مساهمت
مشارکت، شریک، شرکت
تصویری از مساهمت
تصویر مساهمت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مساهلت
تصویر مساهلت
با نرمی و آسانی رفتار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مساهرت
تصویر مساهرت
شب را با هم بیدار بودن، شب زنده داری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسالمت
تصویر مسالمت
آشتی کردن، بی گزندی، خوش رفتاری، صلح طلبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مساهمه
تصویر مساهمه
مساهمه و مساهمت در فارسی: بونداری هنبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساهلت
تصویر مساهلت
بنرمی وآسانی رفتارکردن سهل انگاری کردن، سهل انگاری آسان گیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساهرت
تصویر مساهرت
شب را بیدار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساومت
تصویر مساومت
بها کردن متاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسالمت
تصویر مسالمت
سازگاری، با هم صلح کردن وآشتی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسالمت
تصویر مسالمت
((مُ لِ مَ))
آشتی کردن، از روی صلح و آشتی رفتار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساهرت
تصویر مساهرت
((مُ هَ رَ))
شب زنده داری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساومت
تصویر مساومت
((مُ وَ مَ))
بها کردن متاع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساومت
تصویر مساومت
بهای کالایی را پرسیدن و در قیمت آن با هم گفتگو کردن، چانه زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مساهم
تصویر مساهم
هم سهم، هم بهره، شریک
فرهنگ فارسی عمید
بوندار (سهام دار)، هنباز انباز شونده شریک سهیم: این صنعت را از آن جهت تسهیم خواندند که شاعر دیگری را در دانستن بعضی از آنچ نظم خواهد کرد مساهم و مشارک گردانیده است، تیر قرعه زننده بادیگری
فرهنگ لغت هوشیار
چوب پهن و کلفتی که در زیر دو قاعده در نصب کنند، چوب جلو هودج. مقابل شونده روبرو شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسامت
تصویر مسامت
((مَ مَ))
چوب پهن و کلفتی که در زیر هر دو قاعده در نصب کنند، چوب جلو هودج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساهم
تصویر مساهم
((مُ هِ))
شریک، سهیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساهم
تصویر مساهم
Contributor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
співробітник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
योगदानकर्ता
دیکشنری فارسی به هندی
অবদানকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی