جدول جو
جدول جو

معنی مریچ - جستجوی لغت در جدول جو

مریچ(مَ)
دهی است از دهستان کوه شهری بخش کهنوج شهرستان جیرفت، در 140هزارگزی جنوب کهنوج سرراه مارز به منوجان، در منطقۀ کوهستانی گرمسیری واقع و دارای 100 تن سکنه است. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. محصولش خرما و گندم و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مریم
تصویر مریم
(دخترانه)
نام مادر عیسی (ع)، گلی سفید و خوشبو و دارای عطر بادوام، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مریم
تصویر مریم
گل مریم، نوعی گل سفید و خوش بو با بوتۀ پیازدار که پیازش را می کارند،
نوزدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹۸ آیه، کهیعص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کریچ
تصویر کریچ
خانۀ کوچک، خانه ای که فالیزبانان با شاخه های درخت برای خود درست می کنند، کرچه، گریچ، کومه، کازه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مریخ
تصویر مریخ
سیّارۀ مرّیخ، چهارمین سیارۀ منظومۀ شمسی به نسبت دوری از خورشید، بخون، غضبان فلک، طرف دار پنجم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گریچ
تصویر گریچ
کریچ، خانۀ کوچک، خانه ای که فالیزبانان با شاخه های درخت برای خود درست می کنند، کرچه، کومه، کازه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرید
تصویر مرید
ارادتمند، دوستدار، خواهنده
در تصوف کسی که در آداب سلوک از پیری پیروی می کند
از نام ها و صفات خداوند، اراده کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرید
تصویر مرید
خبیث و شریر، سرکش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مریض
تصویر مریض
بیمار، ناخوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مریر
تصویر مریر
عزم و آهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(مَ رَ قی یَ)
دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند، واقع در 52هزارگزی جنوب شرقی خوسف و 2هزارگزی غرب راه مالرو عمومی قیس آباد. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کُ)
کریج. کریجه. خانه کوچک مطلقاً، خانه کوچکی که از نی و علف سازند مانند اطاقک دهقانان در کنار مزرعه و فالیز. (فرهنگ فارسی معین) :
همه عالم چو باغ و بستان است
این کریچت بتر ز زندان است.
سنائی (از فرهنگ فارسی معین).
، تالاری که بر بالای خرمن غلۀ ناکوفته سازند تا باران آن را ضایع نسازد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کریج، کریجه و کریچه شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کریج. کریچه. کرچه. کریز. کریزه. کریغ. تولک. پر ریختن پرندگان خصوصاً چرغ و باز و شاهین و مانند آنها. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کریز شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
در اوراق مانوی به پارتی گریچک (گودال، چاه) ، به فارسی گوریچ، گریچه (= چاه زندان و غیره). مربوط به پهلوی گریستغ (غار، مغاره) ؟ (از حاشیۀ برهان چ معین) ، تالار خانه. (برهان) (آنندراج) ، خانه کوچک، کنج و گوشه و بیغوله. (برهان) ، نقب و زیرزمین، چاه زندان باشد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرید
تصویر مرید
ارادتمند و خواهنده
فرهنگ لغت هوشیار
ستاره ای از زمین کوچکتر که بعد از زمین واقع شده و در برابر عطارد و نصف زهره روشنائی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریچ
تصویر گریچ
نقب زیر زمین، چاه زندان، خانه کوچک، تالارخانه، کنج بیغوله
فرهنگ لغت هوشیار
گلی است که برگ و گونه و پیاز آن چون نرگس است و بوی بسیار خوشی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریف
تصویر مریف
رد کننده سکه به جهت ناسره بودن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریض
تصویر مریض
بیمار، رنجور، نا تندرست، نالان، معلول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریب
تصویر مریب
صاحب شک و تهمت، بشک شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریء
تصویر مریء
مری در فارسی سرخنای، گوارنده مری در فارسی: دو رو دو رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
آهنج آهنجیدن، رسن سخت بافت بنگرید به مرار نام برخی از گونه های قنطوریون (گل گندم) که دارای گلهای زرد یا قرمز است دریه. توضیح برهان این کلمه را بدون تشدید ثانی (بر وزن هزار) آورده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریح
تصویر مریح
باد زده شادمان، خرامنده مزاح بنگرید به مزاح شادمان، خرامنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریض
تصویر مریض
((مَ))
بیمار، ناخوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرید
تصویر مرید
((مُ))
اراده کننده، ارادتمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرید
تصویر مرید
((مَ رِ))
نافرمان، بیرون رفته از فرمان خدا
فرهنگ فارسی معین
((مَ یَ))
گیاهی است زینتی از تیره نرگسی ها. این گیاه علفی و دارای گل های سفید زیبایی است که دارای عطر مطبوعی می باشد. اصل این گیاه را از ایران می دانند، مریم عذرا مادر حضرت عیسی (ع) دختر عمران که در هجده سالگی روح القدس بر او ظاهر شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مریح
تصویر مریح
((مِ رُ))
شادمان، خرامنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کریچ
تصویر کریچ
((کَ))
کریج، کریچه، کرچه، کریز، گریزه، کریغ، پر ریختن پرندگان خصوصاً چرغ و باز و شاهین و مانند آن ها، تولک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مریخ
تصویر مریخ
((مِ رِّ))
بهرام، چهارمین سیاره از منظومه شمسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مریخ
تصویر مریخ
بهرام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرید
تصویر مرید
پیرو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مریض
تصویر مریض
بیمار
فرهنگ واژه فارسی سره
بیمار
دیکشنری اردو به فارسی