جدول جو
جدول جو

معنی مرزنده - جستجوی لغت در جدول جو

مرزنده(مُ زَ دَ /دِ)
جماع کننده. نعت فاعلی است از مرزیدن. (ازفرهنگ فارسی معین). و رجوع به مرز و مرزیدن شود
لغت نامه دهخدا
مرزنده
جماع کننده جمع مرزندگان
تصویری از مرزنده
تصویر مرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
مرزنده((مُ زَ دَ یا دِ))
جماع کننده، جمع مرزندگان
تصویری از مرزنده
تصویر مرزنده
فرهنگ فارسی معین
مرزنده
از توابع ناتل رستاق نور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
(دخترانه)
محترم، دارای احترام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آمرزنده
تصویر آمرزنده
بخشاینده و درگذرنده از گناه بندگان، از صفات خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرزنده
تصویر سرزنده
سر حال، سرخوش، شادمان، بانشاط، معروف، نامدار، متنفذ، سردسته، بزرگ تر صنف یا طایفه، سرجنبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
ارزش دار، بهادار، دارای ارزش، محترم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورزنده
تصویر ورزنده
ورزش کننده، ورزشکار
فرهنگ فارسی عمید
(مُزَ دَ / دِ)
غافر. بخشاینده. عفوّ. غفور
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرزیده
تصویر مرزیده
کیب که با او جماع کرده باشند جمع مرزیدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزنده
تصویر لرزنده
لرزان، مرتعش، مرتعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورزنده
تصویر ورزنده
کار کننده، ممارست کننده، حاصل کننده، کوشنده، زراعت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
سر حال شادمان مسرور: بسیار سر زنده و با نشاط و خوش معاشرت است، معروف مشهور، مهتر قوم سردسته سر جنبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
دارای ارزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمرزنده
تصویر آمرزنده
بخشاینده غفور آمرزگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمرزنده
تصویر آمرزنده
((مُ دِ))
بخشاینده، غفور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
((اَ زَ دِ))
باارزش، شایسته، سزاوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برزنده
تصویر برزنده
((بَ زَ دِ))
شاغل، جمع برزندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرزنده
تصویر سرزنده
((~. زِ دَ یا دِ))
شادمان، سرحال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرزیده
تصویر مرزیده
((مَ یا مُ دَ یا دِ))
کسی که با او جماع کرده باشند، جمع مرزیدگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورزنده
تصویر ورزنده
کارکننده، مهارت کننده، حاصل کننده، کوشنده، زراعت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
نفیس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لرزنده
تصویر لرزنده
Shivering, Shivery, Flickering
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
Valuably
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرزنده
تصویر سرزنده
Brisk, Pert, Frisky, Zippy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لرزنده
تصویر لرزنده
tremeluzente, trêmulo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
ценно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرزنده
تصویر سرزنده
живой , игривый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
wertvoll
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرزنده
تصویر سرزنده
lebendig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لرزنده
تصویر لرزنده
flackernd, zitternd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لرزنده
تصویر لرزنده
migoczący, drżący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ارزنده
تصویر ارزنده
цінно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرزنده
تصویر سرزنده
живий , жвавий
دیکشنری فارسی به اوکراینی