معنی سرزنده سرزنده سر حال، سرخوش، شادمان، بانشاط، معروف، نامدار، متنفذ، سردسته، بزرگ تر صنف یا طایفه، سرجنبان تصویر سرزنده فرهنگ فارسی عمید