- مرثم
- بینی
معنی مرثم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خلق، ملت
سپیدبینی اسپ، بی زبانی
گل مریم، نوعی گل سفید و خوش بو با بوتۀ پیازدار که پیازش را می کارند،
نوزدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹۸ آیه، کهیعص
نوزدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹۸ آیه، کهیعص
هر دارویی که روی زخم بگذارند
مرهم کافوری: ترکیبی از کافور، روغن زیتون و یک مرهم ساده که برای تسکین درد روی عضوی که درد می کند می مالند
مرهم کافوری: ترکیبی از کافور، روغن زیتون و یک مرهم ساده که برای تسکین درد روی عضوی که درد می کند می مالند
مراد، مطلوب، مقصود، آرمان، هدف، مسلک
هر آلتی که با آن بنویسند یا چیزی نقش کنند، قلم
گناهان، کار بد، عمل زشت، بزه، جرم، نافرمانی، معصیت
جمع ماثم ماثمه، بزه کاریها کیفر سزای گناه جمع ماثم و ماثمه خطاها بزه کاریها. جزای گناه پاداش بزه
جای نشستن، نشستنگاه
آدمی، انس، انسان، آدمیزاده، بشر
دم بریده، کاهیده در دستور پارسی، آژیانه (سنگفرش)
کام کامه (مراد)، ارمان مراد خواهش مقصود: مهام آنجا از بر وفق مرام انجام دهد. یا مرام سیاسی. مسلک سیاسی
رحیم، مرحوم، بسیار مهربانی کننده
بارانخورده
انباره (انباره باطری)
کلک خامه رقم شده نگاشته: خرس گفت: شنیدم که وقتی ماری ارقم بالوان و اشکال مرقم در پایان کوهی خفته بود... آلتی که با آن نویسند یا نقشی رقم کنند، قلم جمع مراقم
بینی
گلی است که برگ و گونه و پیاز آن چون نرگس است و بوی بسیار خوشی دارد
آنچه بر جراحت نهند
گنهکار و مجرم
شیربیشه
((مَ یَ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است زینتی از تیره نرگسی ها. این گیاه علفی و دارای گل های سفید زیبایی است که دارای عطر مطبوعی می باشد. اصل این گیاه را از ایران می دانند، مریم عذرا مادر حضرت عیسی (ع) دختر عمران که در هجده سالگی روح القدس بر او ظاهر شد
در دستور زبان کلمه ای که حرفی از آخر آن را در تلفظ یا در نوشتن بیندازند، ویژگی زمینی که با رخام (سنگ مرمر) فرش شده باشد
رقم شده، نگاشته
انسان ها، آدمیان، کنایه از کسانی که در یک مکان اقامت دارند، ساکنان جایی، انسان هایی که دارای ویژگی یا ویژگی های مشترکی هستند، در علم زیست شناسی کنایه از مردمک چشم، برای مثال ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است / ببین که در طلبت حال مردمان چون است (حافظ - ۱۲۶)