معنی مرام - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مرام
مرام
- مرام
- کام کامه (مراد)، ارمان مراد خواهش مقصود: مهام آنجا از بر وفق مرام انجام دهد. یا مرام سیاسی. مسلک سیاسی
فرهنگ لغت هوشیار
مرام
- مرام
- آیین، ایدئولوژی، بینش، جهان بینی، عقیده، مسلک، خواست، خواهش، مراد، مقصود، شیوه رفتار، روش اخلاقی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درام
- درام
- نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد زشت رفتار، قبیح
فرهنگ لغت هوشیار