معنی هرثم - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با هرثم
هرثم
- هرثم
- شیر بیشه. (منتهی الارب). ج، هراثم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
ارثم
- ارثم
- آنکه برای علتی در زبان، بیان سخن نتواند. آنکه بیان سخن را نتواند بجهت آفتی که در زبان دارد. (منتهی الارب) : بیانک عن الارثم صدقه. (حدیث) ، داروی خوشبو
لغت نامه دهخدا