- مذمت
- نکوهش
معنی مذمت - جستجوی لغت در جدول جو
- مذمت
- بد گفتن از کسی یا چیزی، بدگویی، نکوهش
- مذمت
- نکوهش، بدگفتن، بد گوئی
- مذمت ((مَ ذَ مَّ))
- نکوهش، سرزنش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازسازی
بی صدا، صامت، همخوان
آنچه میانش پر باشد
خوار شدن، خواری و پستی
مذمت در فارسی: نکوهش بد گویی
ذلالت، خوار شدن
تعمیر و اصلاح هر چیز، تدارک، ترمیم
خاموش و ساکت
((مُ مَ))
فرهنگ فارسی معین
چیزی که داخلش پر باشد، زخمی که از اندرون پر شده و دو لب آن به هم آمده باشد، دربسته، دیوار بی درز، اسبی که رنگ های پوستش با هم مخلوط نباشد، جامد از ابریشم خالص و کمرنگ
حقوق، حرمت ها
تعمیر کردن، اصلاح کردن بنا یا چیز دیگر، کنایه از بهبود بخشیدن
کفایت ضمانت، نتیجه ای که از تعهد حاصل شود، عهد پیمان ضمان زینهار یا اهل ذمه اهل کتاب از زردشتیان جهودان و ترسایان که در سرزمین مسلمانان زندگی کنند (با شروط ذمه)
آنکه حرکت ندارد و جنبش نتواند
امن، زینهار، عهده
نکوهیدن
نکوهنده بدگویی کننده: نکوهنده: زن صاحب جمال هر چند که در حسن و جمال رسیده باشد مذمت کننده خود را گم و کم نیابد
Deprecate
depreciar
missbilligen
potępiać
осуждать
зневажати
afkeuren
deplorar
déprécier
deprezzare
आलोचना करना
meremehkan