مذلت مذلت پستی، حقارت، خواری، ذل، ذلت، زبونی، سرافکندگی، خوارشدن، ذلیل شدن، به پستی گراییدن، زبون شدن فرهنگ واژه مترادف متضاد
مهلت مهلت زمان مشخص برای انجام کاری، فرصت دادن، زمان دادنمهلت خواستن: زمان خواستن، فرصت طلبیدنمهلت دادن: زمان دادن، فرصت دادن فرهنگ فارسی عمید
مالت مالت مرضی عفونی که عاملش را نوعی باکتری بنام میکروکوکوس ملیتنسیس میدانند علائم کلینیکی این ناخوشی بواسطه وجود درد در اندامها و ترشح عرق فراوان و تب مشخصی است، سیر مرض طولانی است و گاهی تا یکسال طول میکشد و بسیار امکان عود کردن آن نیز میباشد فرهنگ لغت هوشیار
محلت محلت جای فرود آمدن، زمان فرود آمدن، منزل مقام جای باش، کوی برزن: اندر شهر کوشکها بود و بعضی محلتها پراکنده دور از یکدیگر باشند، جمع محلات فرهنگ لغت هوشیار