- مدفع
- جای گرد آمدن آب، مجرای آب
معنی مدفع - جستجوی لغت در جدول جو
- مدفع
- آلت دفاع از قبیل توپ و تفنگ، آلت دفع
- مدفع
- آلت دفع، بسیار دفع کننده و راننده
- مدفع ((مَ فَ))
- جای گرد آمدن آب، مجرای آب، جمع مدافع
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گور، آرامگاه
دفع شونده، دور شونده
جای دفن کردن، محل دفن
گوشۀ چشم که اشک از آن می ریزد، مجرای اشک
کسی که چیزی را دفع و رد می کند، دفاع کننده
مدفع ها، آلت دفاع از قبیل توپ و تفنگ، آلت دفع، جمع واژۀ مدفع
آنچه از بدن انسان خارج و دفع شود، دفع شده، رانده شده
راننده و دور کننده، دفاع کننده
اشک گاه جای اشک، کنج چشم کنج چشم جمع مدامع
نیکو گوینده، باریک گرداننده، باریک بین
دفع شده
گور گاه مرغزن ستودان جای دفن کردن محل دفن
زره پوشاننده، پیراهن پوشاننده: زن مورچه خوار آمریکایی
سر به زیر، سرما زده، گشته انگشت کژ انگشت کسی که همیشه سرش بطرف پایین باشد سرافکنده سر بزیر، کسی که دستهایش بر اثر سرما و جز آن شل و لرزان باشد، آنکه انگشتانش ترنجیده و برگشته باشد
وا زنشی، دور شونده دفع شونده بیرون ریزنده دور شونده
((مُ قَ فَّ))
فرهنگ فارسی معین
سرافکنده، سر به زیر، کسی که دست هایش بر اثر سرما و جز آن شل و لرزان باشد، آن که انگشتانش برگشته باشد
Advocator, Apologist, Defender
defensor, apologista
Verfechter, Verteidiger
obrońca, apologeta
защитник
захисник
voorstander, apologeet, verdediger
defensor, apologista
défenseur, apologiste
sostenitore, apologista, difensore
समर्थक , माफीनामा लेखक , रक्षक