جدول جو
جدول جو

معنی مدفوع

مدفوع((مَ))
دفع شده، رانده شده، گه، نجاستی که از مقعد انسان خارج شود
تصویری از مدفوع
تصویر مدفوع
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مدفوع

مدفوع

مدفوع
اگر کسی در خواب ببیند که در حال مدفوع کردن است و مردم نیز، به او نگاه میکنند، باید از اعمالی که مایه آبروریزی هستند به شدت بپرهیزد. اگر کسی در خواب ببیند که در بسترش مدفوع میکند، زنش را طلاق میدهد و به بیماری درازمدتی مبتلا میگردد و اگر ببیند که بدن و لباسهایش را به مدفوع و نجاست آلوده کرد، مرتکب جرم و گناهی میشود. خالد بن علی بن محد العنبری
خواب مدفوع: پول و گرایش به پوچ گرایی
مدفوع نوزاد روی تخت: امتیاز بزرگی نصیبتان میشود
مدفوع حیوانات: منفعتهای بزرگ براحتی نصیب شما می شود.
هرنوع مدفوع دیگر: هدیه پرارزشی دریافت میکنید. کتاب سرزمین رویاها
فرهنگ جامع تعبیر خواب

مدفون

مدفون
چیزی که آن را زیر خاک کرده باشند، دفن شده، زیر خاک شده
مدفون
فرهنگ فارسی عمید

مرفوع

مرفوع
در نحو عربی، ویژگی کلمه ای که آخر آن حرکت ضمه داشته باشد، در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مستفعلن به فاعلن تغییر یافته باشد، ازبین رفته، رفع شده، بلند شده، بالابرده شده
مرفوع
فرهنگ فارسی عمید

مدفوعه

مدفوعه
مدفوعه در فارسی مونث مدفوع: بنگرید به مدفوع مونث مدفوع جمع مدفوعات
فرهنگ لغت هوشیار