خادم دهنده کسی را. (از آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه خادم می دهد کسی را. آنکه نوکر و خدمتگار کرایه می دهد. (ناظم الاطباء) ، کسی که حکم به خدمت کردن می دهد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، آنکه از کسی خادم و نوکر می خواهد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اخدام شود
خادم دهنده کسی را. (از آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه خادم می دهد کسی را. آنکه نوکر و خدمتگار کرایه می دهد. (ناظم الاطباء) ، کسی که حکم به خدمت کردن می دهد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، آنکه از کسی خادم و نوکر می خواهد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اخدام شود
پرنده ایست صاحب مخلب و دم او ابلق میباشد و او را پر تیر سازند (برهان)، کبوتری که تمام پرش سیاه و دمش سفید باشد (برهان) : (گه کنی نسر چرخ را مرعش گه کنی زاغ شام را مهدم) (جها) توضیح با ماخذی که در دست بود این دو پرنده را نشناختیم
پرنده ایست صاحب مخلب و دم او ابلق میباشد و او را پر تیر سازند (برهان)، کبوتری که تمام پرش سیاه و دمش سفید باشد (برهان) : (گه کنی نسر چرخ را مرعش گه کنی زاغ شام را مهدم) (جها) توضیح با ماخذی که در دست بود این دو پرنده را نشناختیم