معنی مخدع - فرهنگ فارسی معین
معنی مخدع
مخدع((مَ یا مِ یا مُ دَ))
صندوقخانه، جمع مخادع
تصویر مخدع
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مخدع
مخدع
مخدع
گنجینه و خانه خرد در خانه کلان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مخدع
مخدع
پنهان کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). نهنده و نگاهدارنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مخدع
مخدع
جای نهان کردن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
مخدع
مخدع
آنکه بارها در حرب فریب خورده باشد و مجرب شده. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه بارها در جنگ فریب خورده و آزموده شده باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به مُخَدَّع شود
لغت نامه دهخدا
مخدع
مخدع
فریب کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). فریبندۀ مشهور و نامدار. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخدیع شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.