جدول جو
جدول جو

معنی محتوم - جستجوی لغت در جدول جو

محتوم
حتمی، ثابت و استوار
تصویری از محتوم
تصویر محتوم
فرهنگ فارسی عمید
محتوم
(مَ)
نعت مفعولی از حتم. ثابت و استوار، فرموده شده، واجب و ناگزیر. (ناظم الاطباء). واجب کرده شده. (غیاث) (آنندراج). قطعی. بایا. مکتوب. مقدر:
آن انائی بر تو ای سگ شوم بود
در حق ما دولت محتوم بود.
مولوی (مثنوی، دفتر پنجم ص 348).
- اجل محتوم، اجل نوشته. وقت مقدر.
- قضای محتوم، قضای نوشته: علی نهایهالامد المعلوم و بلوغهالاجل المحتوم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 300)
لغت نامه دهخدا
محتوم
ثابت و استوار، فرموده شده
تصویری از محتوم
تصویر محتوم
فرهنگ لغت هوشیار
محتوم
((مَ))
حتمی، ناگزیر
تصویری از محتوم
تصویر محتوم
فرهنگ فارسی معین
محتوم
حتمی، مسجل، مقدر، ناگزیر، نبشته
متضاد: نامحتوم، واجب، لازم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محتشم
تصویر محتشم
(پسرانه)
دارای حشمت و شکوه، با حشمت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از محترم
تصویر محترم
(دخترانه)
قابل احترام، عزیز و گرامی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از محروم
تصویر محروم
ناامید، بی بهره، بی نصیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتشم
تصویر محتشم
باحشمت، دارای شکوه، دارای خدم وحشم زیاد، کنایه از ثروتمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتوی
تصویر محتوی
چیزی که چیز دیگر را دربر دارد، دربر گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مختوم
تصویر مختوم
مهر شده، به آخررسانیده شده، انجام یافته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محکوم
تصویر محکوم
کسی که حکم بر ضرر او صادر شده، دادباخته، کسی که مجبور به تحمل وضعیتی است، مقابل حاکم، کسی که به او دستور یا حکم می دهند، کسی که در مناظره یا بحثی مجاب شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتلم
تصویر محتلم
کسی که در خواب جنب می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محترم
تصویر محترم
کسی که احترام او لازم است، قابل احترام، حرمت داشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتزم
تصویر محتزم
میان بسته: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتکم
تصویر محتکم
حاکم و حکم کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتوی
تصویر محتوی
درون و داخل چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محجوم
تصویر محجوم
انجیده از انجیدن (حجامت) مرد حجامت گرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محموم
تصویر محموم
تب کرده تبدار تب کرده تب دار: عبارتی چون هذیان محموم نا مفهوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محترم
تصویر محترم
حرمت داشته شده، با آبرو، با عزت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محروم
تصویر محروم
باز داشته شده، بی نصیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتشم
تصویر محتشم
با حشمت، زبر دست و توانا و بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتلم
تصویر محتلم
خواب بیننده، خوابدیده، آنکه در خواب جماع میکند
فرهنگ لغت هوشیار
فرمان داده شده، حکم کرده شده، تسلیم شده، گردن نهاده، مقهور، مطیع و فرمانبردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتوم
تصویر مکتوم
پنهان و پوشیده، نهان داشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتومه
تصویر محتومه
مونث محتوم جمع محتومات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختوم
تصویر مختوم
پایان یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محروم
تصویر محروم
((مَ))
بی نصیب، بی بهره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محجوم
تصویر محجوم
((مَ))
مرد حجامت گرفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محتوی
تصویر محتوی
((مُ تَ))
حاوی، شامل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محتلم
تصویر محتلم
((مُ تَ لِ))
دستخوش احتلام، دستخوش انزال در خواب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محترم
تصویر محترم
ارجمند، گرامی، بزرگوار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محروم
تصویر محروم
بی بهره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محتوی
تصویر محتوی
درونمایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محتوا
تصویر محتوا
درونمایه
فرهنگ واژه فارسی سره