جدول جو
جدول جو

معنی محاضره - جستجوی لغت در جدول جو

محاضره
با هم گفتگو و سؤال و جواب کردن، سؤال و جواب حضوری، گفتگو در موضوعی که در محفلی مورد بحث قرار گیرد
تصویری از محاضره
تصویر محاضره
فرهنگ فارسی عمید
محاضره(شَ)
حضار. سؤال و جواب کردن با هم. (منتهی الارب). مکالمه. با هم گفتگو کردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجادله و جواب و سؤال کردن. (از ناظم الاطباء) ، زانو بزانوی کسی در نزد سلطان نشستن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مجاثاه. (تاج العروس) ، برابری کردن در دویدن با هم. (منتهی الارب). با یکدیگر دویدن. (تاج المصادر بیهقی) ، نزدیک حاکم شدن با خصم و غلبه کرده حق کسی بردن. (منتهی الارب). مغالبه و مکاثره. (تاج العروس). در نزد حاکم حاضر شدن با کسی و چیرگی کردن او را در حق خود و چیره شدن بر وی و بردن حق خود را، فروختن میوه پیش از رسیدن. (ناظم الاطباء) ، در نزد سالکان دیدار پیش از رفع حجاب است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). حضور القلب بتوارد البرهان و مجازاهالاسماء الالهیه بماهی علیها من الحقایق. حضورالقلب مع الحق فی الاستفاده من اسمائه تعالی (تعریفات 138) ، موافقت فتیان در شرب و اجتماع در یک مجلس جهت تألف قلوب. (از نفائس الفنون علم تصوف)
لغت نامه دهخدا
محاضره
سوال و جواب کردن با هم، مکالمه
تصویری از محاضره
تصویر محاضره
فرهنگ لغت هوشیار
محاضره((مُ ض رِ))
گفتگو و سؤال و جواب حضوری کردن
تصویری از محاضره
تصویر محاضره
فرهنگ فارسی معین
محاضره
حضور قلب، بحث، گفتگو، پرسش و پاسخ، جواب و سوال
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محاوره
تصویر محاوره
با هم سخن گفتن، گفتگو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
کسی را در حصار یا تنگنا انداختن و اطراف او را احاطه کردن
محاصرۀ گاز انبری: در امور نظامی حرکت دو ستون سرباز برای محاصرۀ دشمن به طوری که نیروهای دشمن را مانند دو لبۀ گاز انبر در میان بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
سوال و جواب کردن با یکدیگر حاضر جوابی کردن، مطلبی ادبی یا علمی که در مجلسی بین دانشمندان مورد بحث قرار گیرد جمع محاضرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
در بندان، در حصار گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاوره
تصویر محاوره
پاسخ و سخن گفتن، حدیث کردن با یکدیگر، مباحثه، سوال و جواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخاضره
تصویر مخاضره
مخاضرت در فارسی: کالفروشی نارس فروشی مونث مخاضر جمع مخاضرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاوره
تصویر محاوره
((مُ وِ رَ یا رِ))
گفتگو کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
((مُ ص رِ))
گرداگرد کسی یا جایی را گرفتن و راه را بر آن بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
الحصار
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
Encirclement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
encerclement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
cerco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
kuşatma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
محاصرہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
การล้อม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
kizuizi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
囲い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
围困
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
מצור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
포위
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
ঘেরাও
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
pengepungan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
Einkreisung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
घेराव
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
accerchiamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
cercado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
belegering
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
оточення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
oblężenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محاصره
تصویر محاصره
окружение
دیکشنری فارسی به روسی