آن که زمین را خشک بی نبات یابد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، قوم قحطرسیده و باقحط. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تنگدست ازقلت و کمیابی آذوقه. (ناظم الاطباء) ، زمین خشک بی نبات. (آنندراج). مکان خشک بی نبات. (از منتهی الارب)
آن که زمین را خشک بی نبات یابد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، قوم قحطرسیده و باقحط. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تنگدست ازقلت و کمیابی آذوقه. (ناظم الاطباء) ، زمین خشک بی نبات. (آنندراج). مکان خشک بی نبات. (از منتهی الارب)
ادب آموزنده ادب آموز تربیت کننده مربی، جمع مودبین. ادب کننده و سرزنش کننده، معلم از ریشه پارسی ادب آموخته ادبدان از ریشه پارسی ادب آموز پرورنده ادب آموخته تربیت یافته: تاکمالی که در او منظور بود او را حاصل شود مانند اسب مودب وباز معلم. . ، جمع مودبین
ادب آموزنده ادب آموز تربیت کننده مربی، جمع مودبین. ادب کننده و سرزنش کننده، معلم از ریشه پارسی ادب آموخته ادبدان از ریشه پارسی ادب آموز پرورنده ادب آموخته تربیت یافته: تاکمالی که در او منظور بود او را حاصل شود مانند اسب مودب وباز معلم. . ، جمع مودبین