ادب آموزنده ادب آموز تربیت کننده مربی، جمع مودبین. ادب کننده و سرزنش کننده، معلم از ریشه پارسی ادب آموخته ادبدان از ریشه پارسی ادب آموز پرورنده ادب آموخته تربیت یافته: تاکمالی که در او منظور بود او را حاصل شود مانند اسب مودب وباز معلم. . ، جمع مودبین ادب آموزنده ادب آموز تربیت کننده مربی، جمع مودبین. ادب کننده و سرزنش کننده، معلم از ریشه پارسی ادب آموخته ادبدان از ریشه پارسی ادب آموز پرورنده ادب آموخته تربیت یافته: تاکمالی که در او منظور بود او را حاصل شود مانند اسب مودب وباز معلم. . ، جمع مودبین