چشم دارنده بر خیر و نیکویی. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که بر خیر و نیکویی یا بر خبری چشم دارد و نگران آن است. (ناظم الاطباء) ، کسی که تعهدکاری میکند و مینگرد آن را، کسی که پیش می آید و متعرض میشود تا هنگام ملاقات. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به توکف شود
چشم دارنده بر خیر و نیکویی. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که بر خیر و نیکویی یا بر خبری چشم دارد و نگران آن است. (ناظم الاطباء) ، کسی که تعهدکاری میکند و مینگرد آن را، کسی که پیش می آید و متعرض میشود تا هنگام ملاقات. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به توکف شود
پر شده. (ناظم الاطباء) ، آمادۀبدی گشته، حاضر خدمت و مواظب خدمت. (ناظم الاطباء). آماده و مهیا. (از اقرب الموارد) ، آن که چشم داشت چیزی دارد. (ناظم الاطباء)
پر شده. (ناظم الاطباء) ، آمادۀبدی گشته، حاضر خدمت و مواظب خدمت. (ناظم الاطباء). آماده و مهیا. (از اقرب الموارد) ، آن که چشم داشت چیزی دارد. (ناظم الاطباء)
تکیه کننده و اعتماد نماینده بر کسی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به توکل شود، امیدوار به خداوند عالم جل شأنه در انجام کاری. (ناظم الاطباء). - متوکلا علی زادالحجیج، تعبیر مثلی بی زاد و توشه در سفر حج و غیر آن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ورجوع به توکل شود. - متوکلاً علی اﷲ، در حال واگذاشتن کار بخدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ، اعتراف کننده به عجز خود. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). معترف به عجز و قصور رأی خود. (ناظم الاطباء)
تکیه کننده و اعتماد نماینده بر کسی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به توکل شود، امیدوار به خداوند عالم جل شأنه در انجام کاری. (ناظم الاطباء). - متوکلا علی زادالحجیج، تعبیر مثلی بی زاد و توشه در سفر حج و غیر آن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ورجوع به توکل شود. - متوکلاً علی اﷲ، در حال واگذاشتن کار بخدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ، اعتراف کننده به عجز خود. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). معترف به عجز و قصور رأی خود. (ناظم الاطباء)
ایستاده و آماده بر کاری. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال ظل متوکداً بامر کذا و متوکزاً، ای قائماً مستعداً. (از اقرب الموارد). و رجوع به متوکز شود
ایستاده و آماده بر کاری. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال ظل متوکداً بامر کذا و متوکزاً، ای قائماً مستعداً. (از اقرب الموارد). و رجوع به متوکز شود