جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متوقف

متوقف

متوقف
ایستاده، در یک جا مانده، کسی که بر چیزی درنگ کند، درنگ کننده، حیران، عاجز، درمانده
متوقف
فرهنگ فارسی عمید