زن که در مصیبت روی را بخراشد و طپانچه زند بر آن. (منتهی الارب) (آنندراج). زنی که در ماتم و سوگواری و مصیبت روی را بخراشد و تپانچه زند بر آن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
زن که در مصیبت روی را بخراشد و طپانچه زند بر آن. (منتهی الارب) (آنندراج). زنی که در ماتم و سوگواری و مصیبت روی را بخراشد و تپانچه زند بر آن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
آوازکننده مثل کاغذ و آلات حرب. (آنندراج). سلاح آوازکننده و کاغذ خشخش کننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعدشود، پنهان شونده در میان درخت. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تخشخش شود
آوازکننده مثل کاغذ و آلات حرب. (آنندراج). سلاح آوازکننده و کاغذ خشخش کننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعدشود، پنهان شونده در میان درخت. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تخشخش شود
نسج سست و تنک بافته: از بیماریها که معده را افتد هیچ بتر از آن نیست که نسیج لیفهای او متهلهل شود یعنی بافتۀ آن سست شود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به تهلهل شود
نسج سست و تنک بافته: از بیماریها که معده را افتد هیچ بتر از آن نیست که نسیج لیفهای او متهلهل شود یعنی بافتۀ آن سست شود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به تهلهل شود
جنبنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جنبیده و حرکت کرده. (ناظم الاطباء) ، همدیگر پس و پیش و زیر و زبر شونده. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به توشوش شود
جنبنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جنبیده و حرکت کرده. (ناظم الاطباء) ، همدیگر پس و پیش و زیر و زبر شونده. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به توشوش شود