بازایستاده از چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آن که بازداشته نشود از چیزی که خواهد و اراده کند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
بازایستاده از چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آن که بازداشته نشود از چیزی که خواهد و اراده کند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
با هم پیکار آورنده و حجت کننده و با هم نازنده وفخرکننده. (آنندراج). ستیزه کننده با هم در مفاخرت و با هم خصومت کننده و نازنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعاکظ شود
با هم پیکار آورنده و حجت کننده و با هم نازنده وفخرکننده. (آنندراج). ستیزه کننده با هم در مفاخرت و با هم خصومت کننده و نازنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعاکظ شود
سگان که در پی ماده بر زبر یکدیگر روند. (آنندراج) (از منتهی الارب). سگان در پی ماده بر زیر یکدیگر رونده از گشنی. (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به تعاظل شود
سگان که در پی ماده بر زبر یکدیگر روند. (آنندراج) (از منتهی الارب). سگان در پی ماده بر زیر یکدیگر رونده از گشنی. (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به تعاظل شود
از همدیگر گوشه گیرنده و یکسو و دور شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دور و رحلت کرده وبه یک سو شده و عزلت گزیده و گوشه گرفته و برگشته یکی از دیگری. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعازل شود
از همدیگر گوشه گیرنده و یکسو و دور شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دور و رحلت کرده وبه یک سو شده و عزلت گزیده و گوشه گرفته و برگشته یکی از دیگری. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعازل شود