جدول جو
جدول جو

معنی متطاول - جستجوی لغت در جدول جو

متطاول
گردن دراز، تکبر نماینده مغرور، غارتگر و چپاول کننده
تصویری از متطاول
تصویر متطاول
فرهنگ لغت هوشیار
متطاول
طویل، دراز
تصویری از متطاول
تصویر متطاول
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متداول
تصویر متداول
فراگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متقاول
تصویر متقاول
گفت و شنود کننده، زبان دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متداول
تصویر متداول
رایج، و معمول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متطاوع
تصویر متطاوع
فرمانبردار، سر به زیر فروتن مطیع فرمانبردار، فروتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متناول
تصویر متناول
گیرنده، خورنده گیرنده چیزی، خورنده جمع متناولین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متداول
تصویر متداول
((مُ تَ وِ))
آن چه معمول و مرسوم باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متطاوع
تصویر متطاوع
((مُ تَ وِ))
مطیع، فرمانبردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متناول
تصویر متناول
((مُ تَ وِ))
گیرنده چیزی، خورنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متداول
تصویر متداول
مرسوم، ویژگی هنجاری که براساس آیین یا فرهنگ در یک جامعه رایج شده است، چیزی که از طرف والی یا حاکم به کسی داده می شود، جیره، مواجب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متناول
تصویر متناول
گیرندۀ چیزی، آنکه می گیرد، آنکه می خورد، تناول کننده، خورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متداول
تصویر متداول
Conventional
دیکشنری فارسی به انگلیسی
традиционный
دیکشنری فارسی به روسی
पारंपरिक
دیکشنری فارسی به هندی
ตามประเพณี
دیکشنری فارسی به تایلندی
دراز دستی یازستن بیداد ستم، گردنکشی، گرد نکشی کردن، دراز دستی کردنتعدی و گستاخی کردن، دراز دستی، جمع تطاولات
فرهنگ لغت هوشیار