جدول جو
جدول جو

معنی متضعف - جستجوی لغت در جدول جو

متضعف
ضعیف، سست، ناتوان، فقیر، من، بنده
تصویری از متضعف
تصویر متضعف
فرهنگ فارسی عمید
متضعف
نزار تکیده ناتوان ضعیف شونده، آنکه دچار سستی و بیحالی شده، بسیار ضعیف شونده جمع متضعفین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستضعف
تصویر مستضعف
فرودست، تهیدست، ستمدیده، بینوا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مستضعف
تصویر مستضعف
کم درآمد، محتاج، فقیر، درمانده، ناتوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متضاعف
تصویر متضاعف
دو چند دو چندان دو چندان شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستضعف
تصویر مستضعف
ضعیف شمرده شده، ناتوان یافته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متضاعف
تصویر متضاعف
((مُ تَ عِ))
دو چندان شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مستضعف
تصویر مستضعف
((مُ تَ عَ))
ضعیف شمرده شده، سست وناتوان، تنگدست، بی بضاعت، فقیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متضاعف
تصویر متضاعف
دوبرابر، دو چندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضعف
تصویر تضعف
زبونی خواری، گمنامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضعف
تصویر مضعف
ضعیف کننده، سست کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضعف
تصویر مضعف
ناتوان کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متضعفین
تصویر متضعفین
جمع متضعف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار