جدول جو
جدول جو

معنی مانق - جستجوی لغت در جدول جو

مانق(نَ)
قریه ای است از نواحی ’استوا’ از اعمال نیشابور. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مانی
تصویر مانی
(پسرانه)
پیامبر ایرانی در زمان شاپور ساسانی، نام بنیانگذار آیین مانوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانه
تصویر مانه
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی بجنورد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانگ
تصویر مانگ
(دخترانه)
مانک، ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانک
تصویر مانک
(دخترانه)
مانگ، ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانا
تصویر مانا
(دخترانه و پسرانه)
مانند، ماندنی، پایدار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تانق
تصویر تانق
تتبع کردن، در کار خود ریزه کاری کردن، گفتار و کردار خود را محکم و متقن انجام دادن، از روی حکمت کاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معانق
تصویر معانق
ویژگی کسی که از روی محبت دست در گردن دیگری می اندازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانژ
تصویر مانژ
محل مخصوص برای تعلیم وتربیت اسب و آموزش سوارکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانا
تصویر مانا
مثل، مانند، نظیر، همانا، گویی، پنداری، شاید، برای مثال آن کس که مرا بکشت باز آمد پیش / مانا که دلش بسوخت بر کشتۀ خویش (سعدی - ۱۳۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانع
تصویر مانع
باز دارنده، جلوگیری کننده، کنایه از مشکل، معضل
مانع شدن: منع کردن، جلوگیری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانگ
تصویر مانگ
ماه
فرهنگ لغت هوشیار
خبه خبه شده، خبه گاه در گلو خبه کن خفه شده خبه گشته، محل فشار طناب در گلوی خفه شده. خفه کننده، مفعولن چون در حشو بیت افتد واز مفاعلین منشعب باشد آنرا مخنق خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخانق
تصویر مخانق
جمع مخنقه، گردن بندها خپه کن ها جمع مخنقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معانق
تصویر معانق
در آغوش گیرنده در آغوش گیرنده معانقه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانژ
تصویر مانژ
فرانسوی اسپرس محوطه ای مخصوص تعلیم اسبان و سواران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانع
تصویر مانع
بازدارنده، منع کننده، عایق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانا
تصویر مانا
نظیر، مانند، مثل
فرهنگ لغت هوشیار
اثاثه خانه اثاث البیت: بدانش بیلفنج نیکی کزین جا نیایند با تو نه خانه نه مانه. (ناصر خسرو. 382)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانو
تصویر مانو
صدا و آواز بازگشت و رد آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانی
تصویر مانی
بنگرید به مانیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالق
تصویر مالق
پارسی تازی گشته ماله ماله گلکاران
فرهنگ لغت هوشیار
در کار خود ریزه کاری کردن در کاری نیکو نگریستن تا خوب انجام شود، ریزه کاری، جمع تانقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانق
تصویر دانق
نادان، ضعیف و فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانق
تصویر خانق
خفه کننده گلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانق
تصویر دانق
((نِ))
یک ششم درهم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانژ
تصویر مانژ
((نِ))
محوطه ای مخصوص تعلیم اسبان و سواران
فرهنگ فارسی معین
نیروی مستقل مادی و روحانی که در همه جا پراکنده است و در همه شعارها و موجودات و اشیاء مقدس شرکت دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانا
تصویر مانا
شبیه، مانند، نظیر، ادات تشبیه و تردید، گویی، پنداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانی
تصویر مانی
دیوانگی، جنون، علاقه مفرط به چیزی یا عملی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانه
تصویر مانه
((نَ))
لوازم خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانگ
تصویر مانگ
ماه، قمر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانع
تصویر مانع
((نِ))
بازدارنده، منع کننده، مفرد مانعون، اشکال، مزاحمت، مفرد موانع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخنق
تصویر مخنق
((مُ خَ نِّ))
خفه کننده، در علم عروض «مفعولن» چون در حشو بیت افتد و از «مفاعیلن» منشعب باشد، آن را مخنق خوانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانع
تصویر مانع
بازدارنده، گیر، راهبند
فرهنگ واژه فارسی سره