معنی مانع - فرهنگ فارسی عمید
معنی مانع
- مانع
- باز دارنده، جلوگیری کننده، کنایه از مشکل، معضل
مانع شدن: منع کردن، جلوگیری کردن
تصویر مانع
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مانع
مانع
- مانع
- بازدارنده، منع کننده، مفرد مانعون، اشکال، مزاحمت، مفرد موانع
فرهنگ فارسی معین