معنی تانق - فرهنگ فارسی عمید
معنی تانق
- تانق
- تتبع کردن، در کار خود ریزه کاری کردن، گفتار و کردار خود را محکم و متقن انجام دادن، از روی حکمت کاری کردن
تصویر تانق
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تانق
تانق
- تانق
- در کار خود ریزه کاری کردن در کاری نیکو نگریستن تا خوب انجام شود، ریزه کاری، جمع تانقات
فرهنگ لغت هوشیار
تعانق
- تعانق
- بغلگیری بغل کردن هم هماغوشی دست در گردن هم انداختنیکدیگر را در آغوش کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تالق
- تالق
- درخشیدن، زینت دادن درخشیدن درخش زدن، بلند کردن سر، آمادن برای بدی، دامن بر چیدن برای دشمنی
فرهنگ لغت هوشیار