- مام
- مادر، انسان یا حیوان مادۀ دارای فرزند، اصلی، اولیه مثلاً دانشگاه مادر، برانگیزنده، باعث، زمین، خاک، هر یک از عناصر چهارگانه
معنی مام - جستجوی لغت در جدول جو
- مام
- مادر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرمابه
آزگار، همه، پایان، هماد
مالیدنی، ابر بی باران، سرخاب از آرایه ها، جمع دمیمه، زنان پست
حق، واجب، حرمت، آبرو
پیشوا
استخوانهای پوسیده
ریسمان، افسار لگام ، پیشوا رهبر گیاه بلند رشته ای که در جوف بینی شتر کنند و بروی مهار بندند، مهار عنان (شتر و اسب) جمع ازمه
یز از گیاهان
آسودگی و آسایش اسب پس از خستگی
پیشوا، پیشنماز، پیشرو روبرو، جلو
کبوتر، هر نوع مرغ طوقدار گرمابه، محل شستن سر و بدن گرمابه، محل شستن سر و بدن
همه آن، تمام شئیی تمام آن، درست و کافی و کامل
تند و سبک، جمع سم، زهرها، سوراخ ها
بسیار بو کننده
حق، حرمت، واجب، زینهار
محلی برای شستشوی بدن، گرمابه
پیشوا، خصوصاً پیشوای مذهبی، پیش نماز، هر یک از دوازده پیشوای بزرگ که اول آنان علی بن ابی طالب و آخر آنان امام عصر می باشد، در تصوف پیر، شیخ
امام جماعت: پیش نماز
امام جماعت: پیش نماز
آنچه با آن چیزی را به چیز دیگر ضمیمه کنند، آنچه دو یا چند چیز را به یکدیگر پیوند دهد
کبوتر، نام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده می شود
انسان یا جانوری که پس از خستگی، خورده و خفته باشد
کامل شدن، تمام و کامل کردن، گذرانیدن و به سر بردن، به سر آمدن، کامل، درست، بی عیب، همه، همگی، زیاد
گیره گیره کاغذ
در پوش در بند
ابر، ابر مرده دروج (اسفنج گویش گیلکی)، سر نشست رو در روی ته نشست و ته نشین، سپیدک سپیدی در چشم زکام بنگرید به زکام جمع غمامه ابر سحاب، ابر سفید، اسفنج دریایی، رسوبی که بالای قاروره باشد، سفیدی رقیقی که بر چشم افتد
مورد اسپرم (آس بری) از گیاهان، جمع قمامه، آخال ها گروه ها مورد
سرمه، جمع لمه، موی پیچه ها ژولیده موی ها دیدار یک روز در میان نعناع، سوسنبر
پیش، جلو
پیشوا، پیشرو، پیش نماز، پیر، شیخ