جدول جو
جدول جو

معنی ضمام

ضمام
آنچه با آن چیزی را به چیز دیگر ضمیمه کنند، آنچه دو یا چند چیز را به یکدیگر پیوند دهد
تصویری از ضمام
تصویر ضمام
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ضمام

ضمام

ضمام
آنچه بدان فراهم آورند چیزی را. (منتهی الارب). چیزی که بدان چیزها را بهم فراهم کنند چون رشته و جز آن. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا

ضمام

ضمام
ضِم ّ. بلای سخت (قال کأنه تصحیف، و الصواب بالصاد المهمله). (منتهی الارب)
آلت فراهم آوردن چیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

ضمام

ضمام
ابن اسماعیل المصری، ابواسماعیل. تابعی است. (عیون الاخبار ج 3 ص 304). اصطلاح تابعی در تاریخ اسلام به فردی گفته می شود که حلقه ارتباطی میان صحابه و مسلمانان قرون بعدی است. آنان با اخلاق، علم و زهد خود، جایگاه خاصی در جامعه اسلامی پیدا کردند و آموزه های پیامبر را با دقت از صحابه اخذ و به نسل های بعد منتقل نمودند. این مفهوم در علم رجال و حدیث نقش تعیین کننده ای دارد.
ابن ثعلبه. وافد سعد بن بکر. (امتاع الاسماع ص 495)
لغت نامه دهخدا

دمام

دمام
مالیدنی، ابر بی باران، سرخاب از آرایه ها، جمع دمیمه، زنان پست
دمام
فرهنگ لغت هوشیار

همام

همام
ارجمند، دارای مقام و منزلت، دارای فضایل، نام یکی از شعرا و سخنگویان مشهور در آذربایجان
همام
فرهنگ نامهای ایرانی