صدها. (غیاث) (آنندراج). جمع واژۀ مائه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صدگان. (التفهیم، یادداشت ایضاً). مئات. سدگان. در حساب، ده دهگان (عشرا) یعنی ده واحد از مرتبۀ دوم تشکیل یک سده یا یک واحد از مرتبۀ سوم را میدهد و اعداد یکصد، دوصد، سه صد، چهارصد... نهصد را که مرتبۀ سوم یا مرتبه سدگان (مآت) را می سازند مرتباً به نامهای صد، دویست، سیصد، چهارصد، پانصد، ششصد، هفتصد، هشتصد، نهصد میخوانیم. برای نامیدن اعداد واقع میان دوسدگان (مآت) پیاپی مانند سیصدوچهارصد اول نام سدگان کوچکتر را گویند و در پی آن نام دهگان (عشرات) و یکان (آحاد) لازم آورند مثلاً سیصدویک و سیصدودو و سیصدوشصت وپنج. (فرهنگ فارسی معین). رجوع مادۀ قبل شود
صدها. (غیاث) (آنندراج). جَمعِ واژۀ مائه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صدگان. (التفهیم، یادداشت ایضاً). مئات. سدگان. در حساب، ده دهگان (عشرا) یعنی ده واحد از مرتبۀ دوم تشکیل یک سده یا یک واحد از مرتبۀ سوم را میدهد و اعداد یکصد، دوصد، سه صد، چهارصد... نهصد را که مرتبۀ سوم یا مرتبه سدگان (مآت) را می سازند مرتباً به نامهای صد، دویست، سیصد، چهارصد، پانصد، ششصد، هفتصد، هشتصد، نهصد میخوانیم. برای نامیدن اعداد واقع میان دوسدگان (مآت) پیاپی مانند سیصدوچهارصد اول نام سدگان کوچکتر را گویند و در پی آن نام دهگان (عشرات) و یکان (آحاد) لازم آورند مثلاً سیصدویک و سیصدودو و سیصدوشصت وپنج. (فرهنگ فارسی معین). رجوع مادۀ قبل شود
آیینه، سجنجل، آینه، قطعۀ شیشه که در پشت آن قلع و جیوه مالیده باشند، نور را منعکس می کند و انسان چهرۀ خود را در آن می بیند، به اندازه ها و شکل های مختلف ساخته می شود کنایه از هر چیز روشن و پاک
آیینِه، سَجَنجَل، آینِه، قطعۀ شیشه که در پشت آن قلع و جیوه مالیده باشند، نور را منعکس می کند و انسان چهرۀ خود را در آن می بیند، به اندازه ها و شکل های مختلف ساخته می شود کنایه از هر چیز روشن و پاک
سرگردان، حیران، مبهوت، سرگشته در ورزش شطرنج حالتی که در آن مهرۀ شاه گرفتار شود و راه گریز نداشته باشد ویژگی آنچه تنها بخشی از نور مرئی را از خود عبور می دهد، کدر
سرگردان، حیران، مبهوت، سرگشته در ورزش شطرنج حالتی که در آن مهرۀ شاه گرفتار شود و راه گریز نداشته باشد ویژگی آنچه تنها بخشی از نور مرئی را از خود عبور می دهد، کِدِر