معنی مآل
مآل
((مَ))
عاقبت، سرانجام
تصویر مآل
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مآل
مآل
مآل
جای بازگشت، حاصل، نتیجه، عاقبت
فرهنگ فارسی عمید
محل
محل
جایگه، جا، جایگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
مثل
مثل
مانند، نمونه
فرهنگ واژه فارسی سره
آمل
آمل
امیدوار
فرهنگ لغت هوشیار
آمل
آمل
آرزورسان، یاری گر
فرهنگ واژه فارسی سره
میل
میل
دستیابی، خواسته، کشش
فرهنگ واژه فارسی سره
مدل
مدل
الگو
فرهنگ واژه فارسی سره
مظل
مظل
سایه انداز، سایه دار
فرهنگ فارسی عمید
مطل
مطل
تاخیر کردن، درنگ کردن
فرهنگ فارسی عمید