معنی مست مست کسی که در اثر خوردن نوشابۀ الکلی از حال طبیعی خارج شدهکنایه از خمارآلود مثلاً چشم مستکنایه از شادمانکنایه از عصبانیکنایه از غافل تصویر مست فرهنگ فارسی عمید